رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

رادین دنیای مامان گلی و بابایی

بازم یه پاییز دلگیر دیگه

رادینم امروز سی و یکم شهریور ماهه و تابستون مثل برق و باد گذشت. بازم یه پاییز دلگیر دیگه... چقدر خوب بود که هر روز عصر شما گل پسری با مامانی یا بابایی پارک میرفتی و با شور و هیجانی که داشتی ما رو هم به وجد میاوردی.با کوتاه شدن روزها و کم کم سرد شدن هوا دیگه همه چی تعطیل میشه. خوشکلم من که دلم حسابی گرفته ،اگه بابایی نبود و آرومم نمیکرد مطمینا ... رادینم تنها قشنگی که فصل پاییز برای مامانی داره تولد شما گل پسری هستش که قشنگ ترین سرفصل زندگی منه. خیلی دوستت دارم و از اینکه میبینم بزرگ و مرد شدی احساس خوشبختی میکنم. رادینم عزیزمی.   ...
31 شهريور 1395

بدون عنوان

عشق و نفس مامان،امروز بیست و سوم شهریور ماهه و دیگه چیزی به پایان چهارسالگی شما پسر مامان نمونده.الهی قربونت برم که با بزرگ شدنت احساست هم بزرگ میشه و حسابی عاقل شدی.یه یک هفته ای هستش که مامان گلی مشکل دندون پیدا کرده و دایم از درد عذاب میکشه.دیروز وقتی بعد از کشیدن دندونم از مطب دکتر بیرون اومدم شما بهم گفتی"مامان وقتی داخل بودی من خیلی نگرانت بودم و دلم برات شور میزد".بعدش هم گفتی "الهی قربونت برم".نمیدونی چه حس خوبی داشتم.تمام درد رو از بدنم بیرون کردی.دیروز ظهر هم که سرم بخاطر فشار زیادی که موقع کشیدن دندون بهم وارد شده بود بشدت درد میکرد و به گریه افتاده بودم یه مسکن خوردم و خوابیدم.شما به بابایی گفته بودی"با...
31 شهريور 1395

شهریور ماه 95

رادین قشنگم! امروز پانزدهم شهریورماهه و تابستون رو به اتمامه.مامان سمیه دلش حسابی گرفته آخه دوباره مهد کودک شروع میشه و دوباره شور و استرس میاد سراغ مامانی.ولی بی خیال ،زندگیه دیگه باید بگذره. رادین روز جمعه دوازدهم شهریور،دوازدهمین سالگرد ازدواج مامانی و بابایی بود.کیک خریدیم و دور هم سه تایی کلی خوش گذروندیم.شما اصرار داشتی که حتماً باید برقصیم .خلاصه کلی آهنگ گذاشتیم و مسخره بازی درآوردیم. رادین الهی جیگرت برم که اینقدر خوشمزه و بامزه شدی.با حرفات قند تو دل آدم آب میکنی. رادینی این روزها سرم خیلی شلوغه و متاسفانه نمی تونم به وبلاگت سر بزنم.مامانی رو ببخش. ...
15 شهريور 1395
1